
تاریخ تولد: 3/12/56
محل تولد: اصفهان(سده لنجان)
تاریخ شهادت: 14/8/1362
محل شهادت: مسجد سلیمان
نحوه شهادت: بمباران
مزار شهید: مسجد سلیمان
کلامی با تو
«دخترم! میان من و تو فرقی نیست اما تو اسطوره شده ای و من اول راه پر پیچ و خم بندگی وامانده ام. تو معراج را تا انتها طی کرده ای اما من ناامید و خسته به بی انتهایی راه می نگرم. راستی چه شد که تو رفتی و من مانده ام ما همه از یک فطرتیم از یک گِلیم و وجودمان هم از وجود اوست که یکی است و همتایی ندارد. پس چرا تو رسیدی و من مانده ام. ای کاش یک نفر سؤالم را پاسخ می داد.!»
«شهید مریم ادیبی در سال 1356 دیده به جهان گشود. وی پنجمین فرزند دختر خانواده بود که با مهر مادری و دست های پینه بسته پدر دوران کودکی را سپری کرد. در کلاس پنجم دبستان مشغول تحصیل بود که بر اثر موشک صدامیان کافر به شهادت رسید.»
عروج ملکوتی
« مادر می گوید:« روز شنبه، ساعت چهار بعدازظهر بود. که از مدرسه برگشت ای کاش به خانه نمی آمد. سرگرم انجام تکالیف مدرسه اش بود. بی خبر از این که تا دقایقی دیگر جسم نازنینش همراه کتاب و دفترش با خاک و خون یکی خواهد شد وروح لطیفش به آسمان نیلی پرواز خواهد کرد. افسوس که نه او می دانست و نه من وگرنه بیشتر او را می بوسیدم و در بغل می گرفتم. آری او همراه پدر، 5 خواهر و برادر دو ساله اش عروج کرد و تا بی نهایت بالا رفت.»
در سینۀ تو هوای روییدن بــــــــــــود
در حـنجرات صـدای رویـیـدن بــــود
هر چند که در حریر خون می رفتــــی
در هر قدمت صدای روییدن بـــــــود
دیدگاه ها