روایت مهرانگیز دریانوردی

د 1404/03/19 - 12:41
مهرانگیز
بخش اول

سایت زنان شهید  _ «مهرانگیز دریانوردی» هستم؛ متولد ١٥ اسفند ١٣٣٧. البته مادرم همیشه می‌گفت شناسنامه‌ام را سه سال بزرگ‌تر از سال واقعی تولدم گرفته‌اند.

در خانواده‌ای نیمه‌ارتشى و نیمه‌گمرک و بنادر (کشتی‌رانی) بزرگ شدم؛ در رفاه کامل. زندگی پرتفریح و شادی داشتیم: مدام سینما و باشگاه می‌رفتیم، مستخدم داشتیم و حتی خریدهای خانه را هم خدمتکار جوانی انجام می‌داد. به لحاظ تقید دینی، باید بگویم از همان اول اهل نماز و روزه بودیم؛ اما حجاب نه.

فکر می‌کنم سوم راهنمایی بودم که برادرم مرا به راه انتخابی خود کشید. او از همه‌ی خانواده مذهبی‌تر بود و همیشه یک‌سری کتاب برای آگاهی بیشتر من از مسائل روز و دین می‌آورد؛ تا این‌که با امام خمینی(ره) آشنا، و عاشق و شیفته‌اش شدم.

از بچه‌های پرسروصدا به حساب می‌آمدم. دوست نداشتم منفعل باشم. همان سال‌ها، عضو هلال احمر شدم و دوره‌های امداد را گذراندم. کم‌کم باحجاب هم شدم: اول روسری و بعد، پوشیدن لباس‌های گشاد و پوشیده‌تر. ابتدا با مخالفت خانواده روبه‌رو شدم، ولی با کمک برادرم، توانستم سر موضعم بمانم.

زندگی‌ام جهت‌دار شده بود و این، دست‌آورد آشنایی و علاقه‌ی وافر ما به امام بود. او فقط مرجع تقلید و رهبر نبود؛ پدر بود.

اعلامیه‌هایش را می‌خواندیم و دست به دست می‌کردیم. در راه‌پیمایی‌ها شرکت می‌کردیم و با چند نفر دیگر از دوستان، به کمک مجروحان می‌رفتیم؛ حسابی از آموخته‌های‌مان برای انقلاب استفاده کردیم.... 

ادامه دارد .... 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
چالش امنیتی
در صورتی که شما یک کاربر واقعی هستید و نه یک ربات، لطفاً به چالش زیر پاسخ دهید.